http://www.makepovertyhistory.org

Wednesday, December 27, 2006

Grateful For The Game

یک تشکر برای آغازکننده بازی که تفریح سالمی برای بلاگرها درست کرد!
از اونجایی که مدتیه وقت خواندن خیلی از بلاگها رو ندارم از این بازی تا موقعی که بهش دعوت شدم چیزی نمی دونستم و وقتی که فهمیدم هم فکر نمی کردم اینقدر بزرگ شده باشه... امروز که وقت پیدا کردم و بلاگها رو دیدم فهمیدم با چه چیز همه گیری روبرو بودم!
به هر حال نوشته ی قبلی رو- با مقداری فاصله گرفتن اجباری از مقررات - برای همین بازی نوشتم

Tuesday, December 26, 2006

... And The Game Continues!

...و ادامه ی بازی
1) همون طور که مصاحبه ی ورودی راهنمایی تا جایی که می دونم برای همه نکته جالبی داشته! برای منم اتفاقای جالبی افتاده اونجا که دقیق یادم نمیاد ولی یکیشو یادمه... یکی از اون 2 نفر آقای جلالی بود که اگه بشناسین میفهمین چه عظمتی داره و من اون موقع که تازه آخر ابتدایی بودم جلوش احساس کوچیک بودن عجیبی داشتم. وسط مصاحبه یکی از همین سوال های هوش داشت که یه طناب بست به دست منو یکی ام دست خودش و این طنابا با یه شکلی دور هم بودن که من بسته شده بودم... بعد ازم خواست که خودم رو آزاد کنم... منم با استفاده فوق العاده از هوش و با کمال خونسردی به شکل فیلسوفانه ای به جای آزاد کردن طناب اونو از دستم باز کردم!!!
2) پارسال با کامیار ساعت 5 بعد از ظهر یه روز قبل از سمینار تازه تصمیم گرفتیم که تو گروه موسیقی پروژه ی راک و پینک فلوید رو بدیم! ... جمع کردن اون برد و اطلاعات و صحبت هامون تا حدود 11 طول کشید و فکر کنم تا به حال توی عمرم توی کاری اونقدر سرعت نداشتم!!
3) بچه که بودم وقتی تو صورتم فوت می کردن تقریبا هیچ کاری نمی تونستم بکنم... این کارو معمولا برادرم -که 7 سال بزرگتر از منه- وقتی از دستش عصبانی می شدم و می خواستم باهاش دعوا بکنم می کرد !
4) بعد از اون باری که چند سال پیش آدامس رو باد کردم و وقتی تقریبا اندازه ی صورتم شده بود ترکید دیگه زیاد آدامس ها رو باد نمی کنم؛ چون 1 ساعت مشغول پاک کردن آدمس از رو صورتم و موهام بودم
5) اصلا تقلب کردن بلد نیستم!
پ.ن. 1: من رو نسرین به این به این بازی دعوت کرد و زنجیرش این میشه! :
منم فعلا از اونجایی که الان مغزم خیلی کار نمی کنه و کسی رو یادم نمیاد فقط کامیار و حسین و امیر رو دعوت می کنم... اگه کسی یادم اومد بعدا توی بلاگش کامنت میزارم... این که کلا بازی چیه رو می تونین تو بلاگ نسرین بخونین چون وقت نوشتنش رو ندارم الان
پ.ن. 2: الان جای این خط ها به هم خورده و همشون به هم چسبیدن... چون الان نه حال درست کردنشو دارم نه وقتشو ... ببخشید