http://www.makepovertyhistory.org

Saturday, November 21, 2009

شاید برای گفتن دیر باشد............ گاه باید گفت.

پ.ن. نمی دانم چه باید کرد با موج فراموشی

Friday, September 28, 2007

It Was...

نفهمیدم دقیقا چه طوری شد... ولی شد!


Powered by ScribeFire.

Saturday, June 16, 2007

مختصری در وصف حلی و سمپاد

بزرگ دبیریستانی است حلی، و در وصفش همین بس که تو را زندگی و فکر بسازد و دیوانه گرداند و این دست دیوانگی به صد عقل بیارزد... و ساختمانش نه چون مدارس دگر باشد، که بسیار نیکوتر است و ظاهرش به مدرسه نماند... و دیوانگی که از آن سخن رفت را به هیچ مکان نتوان یافت مگر به سمپاد....... و چه سخت باشد ترک این زیبایی ها...

Friday, May 04, 2007

Misinterpretation

ابرها می پوسند، شمع ها می نالند، پرنده ها پژمرده می شوند، دشت ها می بارند، آسمان پرواز می کند، درختان اندوهگین می خوانند...
...و باز هم سکوت

Sunday, April 08, 2007

Conversation in Songs

چند سال پیش که حال و حوصله مسخره بازی و کارای لوس بیشتر بود یه میکس ساخته بودم از یه سری قسمت کوتاه آهنگا که یه جوری متنشون به هم مربوط می شد. چند روز پیش یه جایی از هاردم بهش برخوردم و یاد قبلنا افتادم و..... یا به قول سهیل محمودی از اونایی که "آدمو می بره به همون فضایی که یه خونه ی قدیمی بود و حوض و یه نون و پنیری و..."!
کامیار گفت که بذارمش اینجا منم گذاشتم (راستی آهنگهایی که این تو هستن رو ممکنه دوست داشته باشم یا خیلی ازشون بدم بیاد، فقط همون متنشون مهم بود!) :
Download

Friday, March 30, 2007

Quantum And Memories?!...

لحظه ای رو یادم میاد توی سوم راهنمایی که سر کلاس ریاضی معلم اون موقعمون به یکی گفت از کلاس بره بیرون
لحظه ای رو یادم میاد توی سال اول دبیرستان که داشتیم با مهران فوتبال بازی می کردیم و در مورد پروژه ش ازش سوال می کردم
لحظه ای رو یادم میاد توی دوم راهنمایی که داشتم به کامیار می گفتم امتحان دینی رو خیلی بد دادم
لحظه ای رو یادم میاد توی اول راهنمایی که زنگ ورزش داشتیم فوتبال بازی می کردیم و یه نفر گل زد
لحظه ای رو یادم میاد توی پنجم دبستان که معلممون داشت راجع به هوش پسرش حرف می زد!
و...

چرا خیلی از لحظه های کم اهمیت توی ذهن آدم می مونن؟... یا یه چیز دیگه... اصلا چرا خاطرات کوانتیده هستن؟!

Saturday, March 17, 2007

Advert

"من نفر اول کنکور سراسری ریاضی فیزیک هستم، کتاب زیست گاج خیلی به من کمک کرد"
"من نفر اول تجربی هستم... گاج خیلی باحاله"
"من اول انسانی ام... Just GAJ niggaz" !

Thursday, March 08, 2007

Rogeeeeeeer...

من باید اینجا بودم... دیگه نمیشه... دیگه هیچ وقت فرصت رفتن به کنسرت راجر واترز به وجود نمیاد.....

Sunday, February 18, 2007

Tiananmen Square And...


Nothing to say...

Wednesday, February 14, 2007

از سمینار...

سمینار 23 هم تموم شد... اصلا قابل مقایسه با سمینار 22 نبود... می شد حدس زد... پارسال از یک هفته قبل از سمینار بچه های ما تا شب می موندن و کار می کردن و مدرسه تا شب شلوغ بود... خود من شب قبل از سمینار ساعت 11 یا 12 بود که بابام اومد مدرسه و منو برد وگرنه شب رو مدرسه می موندم... امسال اما دو روز قبل از سمینار ساعت 5 که داشتم می رفتم خونه تعداد کل آدمایی که در حال کار دیدم به 10 نفر نمی رسید... نمی دونم مشکل از کجاست... یا از بچه هایی که یک سال پایینتر از ما هستن یا از دبیر سمینار امسال یا از هر دو... اگه سمینار امسال هم دست دوره ی ما بود.................... به هر حال فکر نمی کنم دیگه سمیناری مثل سمینار 22 به وجود بیاد، چون توی کسایی که امسال اولی هستن و سال بعد باید سمینار رو راه بندازن پتانسیل زیادی نمی بینم... بعد از اونها هم....... ولی اگه یه روز سمینار دوباره مثل اوجش که پارسال بود بشه خوشحال میشم از اینکه بازم "حلی واقعی" رو ببینم...
پ.ن. من هم با بقیه میگم "فقط 22"...